دارث ویدر چطور در عرض 34 دقیقه به بزرگ ترین شرور تاریخ سینما تبدیل شد

به گزارش بلاگ پو، مدت زمان سه گانه اصلی جنگ ستارگان، یعنی اپیزود 4، 5 و 6 روی هم رفته 6 ساعت و 28 دقیقه است. مدت زمان هر قسمت از سه گانه نیز تقریباً یکسان است. این سه فیلم وجه اشتراک دیگری هم دارند: مدت زمان حضور دارث ویدر، شرور اصلی مجموعه در هریک از آن ها.

دارث ویدر چطور در عرض 34 دقیقه به بزرگ ترین شرور تاریخ سینما تبدیل شد

امیدی تازه: 2 ساعت و 5 دقیقه

امپراتوری ضربه می زند: 2 ساعت و 7 دقیقه

بازگشت جدای: 2 ساعت و 16 دقیقه

یعنی چند دقیقه بیشتر از دو ساعت.

نکته غافلگیرنماینده اینجاست که مدت زمان حضور ویدر در این فیلم ها بسیار کم است. در امیدی تازه، مدت حضور او 8 دقیقه و شش ثانیه، در امپراتوری ضربه می زند، 11 دقیقه و 51 ثانیه و در بازگشت جدای 13 دقیقه و 44 ثانیه است.

دارث ویدر، یکی از نمادین ترین شرورها یا حتی شخصیت های تاریخ سینما، فقط 33 دقیقه و 41 ثانیه روی پرده نقره ای خودنمایی کرد.

ویدر به عنوان یک شخصیت چه ویژگی ای دارد که در این مدت کوتاه به چنین صندلی والایی دست پیدا نموده است؟ در این مقاله قصد دارم ردپای بصری ویدر را در سه گانه اصلی آنالیز کنم تا شاید جوابی قانع نماینده برای این سوال پیدا کنم.

در اپیزود 4 ویدر فقط در شش درصد فیلم حضور دارد. یکی از نکات قابل توجه صحنه هایی که او درشان حضور دارد، محو شدن او در پس زمینه است، چه از لحاظ بصری، چه از لحاظ روایی. در اپیزود 4 ویدر به عنوان زیردست گرند ماف تارکین (Grand Moff Tarkin) به تصویر کشیده می گردد. برای همین در بخش زیادی از فیلم در پس زمینه یا گوشه نما قرار گرفته است و گاهی نیز به نظر می رسد دوربین از تمرکز روی او اجتناب می نماید.

حتی وقتی دوربین روی او متمرکز است، یونیفورم سیاهش لابلای سایه های محیط اطراف محو می گردد و تفاوت قابل ملاحظه ای بین پس زمینه و پیش زمینه مشاهده نمی گردد. نمی گردد با اطمینان گفت موارد ذکرشده تا چه حد انتخاب هایی روایی و موضوعی هستند و تا چه حد از محدودیت های پروسه فیلمبرداری ناشی شده اند.

تمامی صحنه های اپیزود 4 که ویدر درشان حضور دارد (به استثنای صحنه اول) داخل دث استار (Death Star) یا اطراف آن اتفاق می افتد. نقل است که گیلبرت تیلور (Gilbert Taylor)، فیلمبردار اپیزود 4 از کار کردن روی این صحنه ها شاکی بود، چون طراحی صحنه سیاه و خاکستری جان بری (John Barry) مانع از نورپردازی هدفمند می شد. تیلور مجبور شد در صحنه شکاف هایی ایجاد کند و رویشان لامپ های کوارتز کار بگذارد. هدف از این لامپ ها روشن کردن محیط به طور هموار و انعطاف پذیرتر کردن فضا برای فیلمبرداری بود. این لامپ ها فضا را انعطاف پذیرتر کردند، ولی از وضوح آن کاستند.

البته این حرف بدین معنا نیست که دارث ویدر در اپیزود 4 خودی نشان نمی دهد. به هرحال مجموعه عظیم جنگ ستارگان به وسیله این فیلم به جهان معرفی گردید. از همان شروع فیلم جنبه بصری آن حسابی توی چشم است. محیط سفینه یاغیان سفید است. یونیفورم استورم تروپرها سفید است. ناگهان از میان این همه سفیدی هیبت تهدیدآمیز و سرتاپا سیاه دارث ویدر وارد صحنه می گردد. اما جنبه نمادگرایانه ویدر به همین جا ختم نمی گردد.

در اپیزود 5، وقتی ویدر برای اولین بار در صحنه حاضر می گردد، نمای نمادینی از پشت کلاهخود او نشان داده می گردد. قشنگی این نما در این نکته نهفته است که سیاهی را روی سیاهی انداخته است. با این حال، اروین کرشنر (Irvin Kershner)، کارگردان فیلم و پیتر شوشزتسکی (Peter Suschitzky)، فیلمبردار آن، با تکیه بر انعکاس و بافت و شکل راهی پیدا نموده اند تا در میان این دریای سیاهی، ویدر شاخص ترین عنصر به نظر برسد. در طول فیلم، آن ها به راه های زیادی تمسک می جویند تا ویدر را به شکل تجسمی کهن الگویی از پلیدی به مخاطب عرضه نمایند و این ویژگی در اپیزودهای بعدی برجسته تر می گردد.

در اپیزود 4، کلاهخود ویدر کثیف، لکه دار و کهنه به نظر می رسد. احتمالاً هدف لوکاس این بوده که فیلمش حس وحالی ناتورالیستیک و مستندوار داشته باشد (چیزی که لوکاس و تیلور سرش با هم زیاد بحث می کردند) و ظاهر کلاهخود ویدر هم از همین تصمیم ناشی شده است.

اما در اپیزود 5 کلاهخود ویدر صاف، صیقلی، تمیز و براق است، طوری که انعکاس های سفید و قابل توجهی روی آن دیده می گردد و شکل و شمایل آن را به رخ می کشد.

کرشنر و شوشزتسکی ظاهراً درک نموده اند که هرچقدر جنبه ناتورالیستیک ویدر کاهش یابد و ظاهرش تمیزتر به نظر برسد، قوه دراماتیک او بیشتر خواهد شد. اگر دقت نموده باشید، نمادین ترین نمادهای فرهنگی، آن هایی هستند که شکل وشمایل بنیادینشان به راحتی قابل شناسایی باشد.

در اپیزود 5 به یاری استفاده ماهرانه از سیلوئت ویدر، ظاهر او جنبه ای نمادین پیدا می نماید. به لطف چنین لحظه هایی ست که نقش ویدر به عنوان شخصیتی در یک فیلم فراتر می رود و به نماد مفهومی به مراتب عمیق تر و جهانی تر تبدیل می گردد.

ایماژ دارث ویدر در اپیزود 5 خلاقانه تر از دو فیلم دیگر است. سازندگان فیلم تمام تلاششان را به کار برده اند تا در دوازده دقیقه حضور او در فیلم او را موجودی باجذبه جلوه دهند. تصاویری که از ویدر در ذهن من ذخیره شده، همه نماهایی از این فیلم هستند.

در اپیزود 6، ظاهر صیقلی ویدر در اپیزود 5 تا حد زیادی حفظ و حتی بعضی از نماهای اپیزود 5 نیز در آن تکرار شده است. با این وجود، نحوه نماگیری از ویدر در این اپیزود به پای اپیزود قبلی نمی رسد. او معمولاً جلوی پس زمینه صاف به نظر می رسد و قاب بندی و نورپردازی فیلم به خوبی کار کرشنر در اپیزود قبلی نیست.

کرشنر آنقدر به کار خود ایمان داشت که از هیچ کدام از سکانس ها نمای مادر (Master Shot) نگرفت، برای همین لوکاس مجبور بود در اتاق تدوین صحنه ها را همان گونه که کرشنر مدنظر داشت، کنار هم بچیند. طبق گفته ها و شنیده ها، برای همین بود که لوکاس ریچارد مارکواند (Richard Marquand) را برای کارگردانی اپیزود 6 استخدام کرد، چون او انتخابی بی خطر بود. او کسی بود که می توانست فیلم را در زمان معین شده و با بودجه درنظرگرفته شده به خاتمه برساند و نماهای متنوع در اختیار لوکاس قرار دهد تا در اتاق تدوین فیلم را آنطور که دلش می خواهد بسازد.

برای همین جنبه های نمادین ویدر که از سبک کارگردانی کرشنر ناشی شده بود، در اپیزود 6 غایب بودند. اما نقطه قوت اپیزود 6 یکی از صحنه های خاتمهی مشهوری ست که در آن صورت نقاب از صورت ویدر برداشته می گردد. در این لحظه کهن الگو از اعماق آسمان به زمین نزول می نماید. صورت واقعی پلیدی، در اصل صورت مردی ست که از درون شکسته است، مردی که بیشتر از هر چیزی رقت انگیز به نظر می رسد. رقت انگیز بودنش، او را عمیقاً انسانی جلوه می دهد.

البته میراث ویدر فقط به جنبه های بصری اش محدود نمی گردد. دیالوگ هایش، کاستوم فوق العاده اش، صدای به یاد ماندنی جیمز اِرل جونز (James Earl Jones) در مشهور شدن شخصیت نقشی موثر داشتند. حتی صدای نفس کشیدن ویدر نیز به نمادی در فرهنگ عامه تبدیل شده است.

اما سینما رسانه ای بصری است و تمام این ویژگی ها موقعی جواب می دهند که داخل تصویری مناسب جمع شده باشند. نکته ای اعجاب انگیز ماجرا اینجاست که لوکاس و کرشنر در عرض چند دقیقه ویدر را به شخصیتی اسطوره ای تبدیل کردند.

منبع: کانال یوتیوب Nerdwriter1

pariha.com: پریها مجله گردشگری، خبری، موفقیت، آشپزی و سرگرمی میباشد.

kurdeblog.ir: مجله سرگرمی و گردشگری

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 23 آبان 1400 بروزرسانی: 23 آبان 1400 گردآورنده: blogpo.ir شناسه مطلب: 2674

به "دارث ویدر چطور در عرض 34 دقیقه به بزرگ ترین شرور تاریخ سینما تبدیل شد" امتیاز دهید

3 کاربر به "دارث ویدر چطور در عرض 34 دقیقه به بزرگ ترین شرور تاریخ سینما تبدیل شد" امتیاز داده اند | 5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دارث ویدر چطور در عرض 34 دقیقه به بزرگ ترین شرور تاریخ سینما تبدیل شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید